«شهید سعید صیاد»
نام پدر:مهدی
تاریخ تولد:1337
محل تولد:بندر انزلی
رشته تحصیلی: شیلات (دانشگاه تهران)
تاریخ شهادت :16/8/1361
محل شهادت:موسیان – عملیات محرم
«خصوصیات اخلاقی شهید»
شهید صیاد همچون آب زلال ،صفا وصداقت ، در گفتار و کردارش موج می زد. ساده زیستی و قناعت را همواره در زندگی مدنضر داشت . اهل ریا و تزویر نبود وبه خانواده و کانون پر مهرش عشق می ورزید .شهید ، آموزنده ی هنرهای رزمی بود و به دور از هر گونه تکبر و خود بینی ، در کمال افتادگی با مردم ارتباط داشت . او با شرکت در مساجد و هیئت های مذهبی ، شخصیت دینی خود را ، شکل داد و در این زمینه تا آنجا پیش رفت که به اهل بیت (ع) ارادت بسیاری پیدا کرده بود و به امام و آرمان های انقلاب ،عاشقانه متعهد و مقید بود .شهید صیاد در دوران انقلاب ، تاکید زیادی بر تشکیل کلاسهای اصول اخلاقی – اعتقادی و سیاسی داشت تا باعث ایجاد رشد و ارتقاء شور انقلابی در بین جوانان شود . در مراسم نماز جمعه ،دعای کمیل و برنامه های اعیاد و سوگواری ائمه نقش فعال داشت و احساس مسئولیت خاصی نسبت به دین و وطن خود می نمود. این حسن سلوک و رسیدن به رضایت الهی باعث شد تا سیرت او در آئینه دل هر خداجویی نقش جمال حق تعالی را حک نماید .
«مادرم ، دوست داری فرزندت جزء بهشتیان شود ؟»
قبل از آنکه برای آخرین بار به جبهه اعزام شود ، چند روزی نزد ما بود .بارها می دیدم که در ساعات مختلف در گوشه ای نشسته و به نقطه ای خیره می شود و زیر لب نجوا می کند . انگار با کسی که ما نمی بینیم ، صحبت میکند . یک بار که در همان احوالات سیر می کرد ، آرام نزدش رفتم و دستم را بر روی شانه هایش گذاشتم و گفتم : پسرم سعید جان ، چرا این قدر تغییر کرده ای ؟ رفتارت ، مرا بسیار مضطرب ساخته ، مگر چیزی حادث شده است ؟ سعید رو به من کرد و گفت : مادر جان ، می توانم سوالی از شما بپرسم ؟ گفتم : بپرس . سپس نگاهی معصومانه به من کرد و گفت : مادر جان ، نمی خواهی پسرت در جرگه ی بهشتیان باشد ؟ از این سوال یکه خوردم و نمیدانستم که چه پاسخی باید بدهم ! اما ندایی را در دلم حس کردم که سوال سعید ، حامل پیامی است و می بایست منتظر خبری باشم !
«نقل از مادر شهید»
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
باید بدانید ک با گریه ی خود دشمن را شاد خواهید نمود و روحم را که ناظر بر شماست ،گریان خواهید کرد . در وقت نماز، از خدا بخواهید که فرزندتان را به عنوان یک شهید قبول کند ، چون اگر می دانستید برای شهید چقدر محسنات وجود دارد ، به جای گریه و زاری برای او شادی می کردید !
«فرازی از وصیت نامه ی شهید»
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع :کتاب سرخ سیمایان سبز-محمد رضا بینش برهمند
- ۹۲/۰۸/۱۶
- ۶۸۷ نمايش
چرا یزید میخواست قبلاز حرکت امامحسین(ع) از مکه، آن حضرت را در آن شهر و دیار ترور کند؟
یزید بزرگترین مانع خود را امامحسین(ع) میدید. یزید عنصری نبود که اهل تفکر و منطق باشد. بهترین راه این بود که بهخاطر بیعت مردم کوفه، حسین(ع) را در مکّه به شهادت برساند و ماجرا را جوری مسخ کند، چون میدانست مردم کوفه نامه نوشتند و ممکن است مردم کوفه قیام کنند و نتواند در آنجا به مقصود خود برسد، تصمیم گرفت در مکه کار را تمام بکند و قائله را تمام کند و به اسم کسانی دیگر که شناخته شده نبودند تمام کند و یا به عنوان دعوای فردی مطرح کند.
چرا حربنیزید ریاحی زودتر از روز عاشورا به کاروان امامحسین(ع) ملحق نشد؟
حربنیزید ریاحی احساس روشنی در خود داشت و به حقانیت امام ایمان داشت، ولی هنوز رشتههای تعلق را سست نکرده بود تا از سپاه عبیداللهبنزیاد بریده شود. از طرف دیگر تصور میکرد اگر در صحنه باشد بتواند بدون جنگ و خونریزی مسئله را پایان دهد و قصد داشت امام را متقاعد کند که برگردد. اما روز تاسوعا دید قصه کاملاً جدی است و گفت من احساس کردم دیگر راه کاملاًبسته است. و به عمرسعد گفت ای عمر تو با حسین میجنگی؟ گفت: آری میجنگم و هیچ پیروایی هم ندارم که بر اجساد آنها اسب بتازانم. وقتی دید نمیشود مسئله را به شیوه سیاسی یا با مماشات حل کرد ، تصمیم خود را گرفت و به یاران امام پیوست.
چه عواملی باعث شد تا حربنیزید ریاحی به امامحسین(ع) بپیوندد؟
خداوند نوعی هدایت برای او ایجاد کرد. انسانها دو دستهاند، یا سالک مجذوباند یا مجذوب سالکاند. سالک مخدوب کسی است که خود راه میرود و خدا دستش را میگیرد و مجذوب سالک کسی است که خدا دستش را میگیرد تا راه بیفتد، گاهی اوقات با یک الهام انسان از جا کنده میشود.
حرّ در آخرین لحظات تصمیماش فهمید که خداوند چه تقدیری را برایاش چیده است. زمانی حر تصمیم گرفت به اباعبدالله بپیوندد که ترفیع درجه گرفته بود، از فرماندهی ۱۰۰۰ نفر به ۴۰۰۰ نفر رسیده بود. در موقعیت بالاتری که به دست آورد به آن پشتپا زد.
چرا امامحسین(ع) در شب عاشورا که لشکر عمر سعد قصد حمله بهآن حضرت را داشت، از آنان مهلت خواست تا جنگ را به تعویق بیاندازند؟
امام میخواست آمادگی روانی یارانش را به نهایت برساند. فرمود «انی احب الصلوه» بهآنها بگو من عاشق عبادتام و میخواهم امروز دوستانم و یارانم زمینه رشد روحی و روانی را داشته باشند و هم چنین خواست خانواده خودش را آماده کند و اگر کسی میخواهد برگردد یا از سپاه عمرسعد به امام بپیوندد این فرصت را داشته باشد.
اطلاعات و آمار واقعه کربلا و روز عاشوار توسط چه کسانی نقل شده و تا چه حد صحت دارد؟
از چند جهت و از چند منبع اطلاعات رسیده است .از خیل کسانی که در کنار امام بودند و زنده ماندهاند یاران امامحسین(ع)، ناظران صحنه بودهاند.
دسته دوم اطلاعات در عصر مختار به دست آمد. مختار وقتی قاتلان و ظالمان را دستگیر کرد پیش از آن که آنها را به قتل برساند میگفت : بگویید در کربلا چه کردید، آنها گزارش میدادند.
نکته سوم، اصلاً در خود سپاه عمرسعد گزارشگرانی وجود داشتند که معروفترین آنها حمیدبنمسلم است که گزارش مینوشت. اطلاعات از این سه طریق نوشته شده است و ثبت و ضبط شده است.
آخرینبار که آب به خیمههای امامحسین(ع) رسید چه زمانی بود و این کار توسط چه کسانی انجام شد؟
تا روز ششم آب بود. روز هفتم امام حفر چاه میکند، آب وجود دارد بعداً عمرسعد تهدید میکند و امام چاه را میبندد، و از روز هفتم آب نبوده ولی به نظر میرسد در شب نهم و حتی شب عاشورا هم آب بوده است، در شب عاشورا ابا عبدالله دستور داد مشکها را آب کردند و آوردند که از این آب برای غسل استفاده کردند شبانه دعا خواندند، اما آب مصرفی دیگر نبوده است. در روز عاشورا کاملاً آب قطع بوده است.
جنگ روز عاشورا توسط چه کسی آغاز شد؟
جنگ از صبح روز عاشورا که به نظر میرسد که حدود ساعت ۹ تا ۵/۹ صبح است توسط عمرسعد آغاز شد. و فریاد زد ای لشکریان خدا سوار شوید، میخواهم شما را به بهشت ببرم. خودش اولین تیر را رها کرد .پسازآن ۱۰۰۰۰ چوبه تیر به سمت یاران امام پرتاب کردند که هیچ تن از یاران نبود که تیر نخورده باشد و پس از آن جنگ تنبهتن شروع شد.
اولین شهید روز عاشورا کیست؟
درباره اولین شهید روز عاشورا چند قول وجود دارد،چون در اولین لحظات، بیشاز ۴۰ نفر شهید شدند، که تعیین اولین شهید بسیار مشکل است. اما در جنگ تن به تن میگویند اولین شهید عبدالله بن عمیر است که خودش و همسرش شهید شدند. بعضیها گفتهاند حربنیزید ریاحی اولین شهید است، اولین شهید از بنیهاشم علیاکبر(ع) است.
در صحنه کربلا چند زن به شهادت رسیدند؟
دختر ام وهب همسر عبدالله بن عمیر اولین زن شهید بود.
از خاندان امامحسین(ع) در کربلا چند نفر به شهادت رسیدند؟
از خانواده حسین(ع) ۵ برادر شهید شدند که چهار برادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، عبدالله و جعفر و عثمان بودند، یکی هم ابا بکر است که حضورش تردیده کردهاند.که اگر ایشان هم آنجا باشند ۵ برادر شهید شدهاند. از فرزندانش حضرت علیاصغر(ع) است. حضرت علیاکبر(ع) است که شهید شدند. در بعد از کربلا محسن یا مُحَسّین به شهادت میرسد و سقط میشود ودر پای کوه جوشن در سوریه دفن میشود و بعضیها معتقدند که عبداله رضی غیر از علیاصغر(ع) است، طفلی بوده که در کربلا متولد میشود و ظاهراً دو روزه یا سه روزه بوده وشهید میشود.
آیا حضرت علیاکبر(ع) از امامسجاد(ع) بزرگتر بود؟
حضرت علیاکبر همان طور که با اسمش است فرزند بزرگ اباعبدالله بودند، ایشان در کربلا حدود ۲۷ سال داشتند و برادرشان امامسجاد(ع) حدود ۲۳ ساله بودند.
فرزند ارشد علی اکبر است امام سجاد (ع) علی اوسط و علی اصغر فرزند کوچک بودند.
آیا صحت دارد که امامباقر(ع) هم در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند؟ اگر چنین است آن حضرت چند سال داشت؟
بله ، بعضی از اقوال هست که امام باقر(ع) بوده و دلیل قطعی هم داریم برای این امر، همانطور که در شهر شام امام محمّد باقر را میبینیم و به نظر میرسد تازه به ۵ سالگی رسیده است.